درمانگاه رودبار به همت آقای ابراهیم خسروانی ساخته شد (خدا خیرش بده) و اینکه افراد زیادی زحمت کشیدن تا امکانات آوردن اینجا و به هر حال راه اندازی شد ...
چند سالی مردم مشکلی نداشتند و دکتر های زیادی در این درمانگاه خدمت کرده اند که جا دارد در اینجا از همه آنان تشکر و قدردانی کنیم ... دکتر تشکری ، دکتربیگدلی ، دکترعندلیبی ، دکترخورگویی و ...
اما الان حدود 6 ماهه که دکتر نداریم ... بله درمانگاه رودبار 6 ماه است بدون دکتر همچنان باز است...
آقای رودباری و آقای مستمرد و خانم شیرزاد همچنان مشغول به خدمت به مردم هستند اما خبری از دکتر نشد که نشد...
آمبولانسی که آقای متولی زحمت کشیدن و خریداری کردن همچنان داره تو گاراژ درمانگاه خاک میخوره !
چندی پیش از آقای محمدطیب مستمرد پرسیدم : دکتر کی میاد؟
ایشان در جواب گفتند اول شهریور !
و الان از اول شهریور داریم به اول آذر نزدیک می شویم ... فصل سرماخوردگی و بیماری های ویژه کودکان ...
صبح ها که سر کار میرم (کنچی) سر جاده زنان و مردانی را می بینم که بچه های بیمارشان همراهشان است دریغ از یک وسیله نقلیه!
فقط یک مینی بوس بود اون هم مال آقای غلامی که هفته ای یکی دوبار بیشتر بستک نمیره ...
ماشین دربست هم گیر نمیاد ، آخه همه رفتن کشاورزی به امید رزق بیشتر ...
مدیران محترم شهرستان ، مسئولین محترم رودبار به فکر یک دکتر باشید لطفاااااااااااا
خودتان وسیله نقلیه دارید و اگر بچتون مریض شد شب باشه یا روز میتونین ببرینش دکتر ، بقیه که ماشین ندارن چکار کنن؟
راهکار چیه آقایان مسئول؟؟؟؟؟؟ رای مردم رو بی پاسخ نذارین لطفا ...
درمانگاه دکتر میخواد چرا به فکرش نیستین؟
اگه به فکرش هستین پس چرا خبری از دکتر نیست؟؟
از مردم عزیز رودبار هم درخواست میشه اگه تمایل دارن 10 نفر با هم بریم شبکه بهداشت و داد و بیداد کنیم شاید نتیجه بده و دکتری برامون بفرستن ...
سلام
دارندگان ندرک کارشناسی برای ادامه تحصیل به لینک زیر مراجعه نمایند...
توجه!!!
زمان ثبت نام:از ساعت 16 تاریخ 1392/08/12 لغایت ساعت 24 تاریخ 1392/08/19
ولی...
کار امروز را به فردا مگذار...
برای ثبت نام کارشناسی ارشد اینجا را کلیک کنید ...
سلام
روزانه دارم مسیر رودبار - کنچی رفت و آمد می کنم
تو مسیر روزانه حدود 200 ، 300 میلیون تومان پول نقد متحرک می بینم !!
شما میدونین که ،،، قیمت هر شتر حداقل بالای 10 میلیون تومانه !!
ولی اینو نمیتونیم درک کنیم که چرا این موجودات مظلوم همینطور تو جاده ها ولو هستند؟
قابل توجه مسئولین رودبار (شورا ، دهیار و ...)
چند مدت قبل یه کتک کاری حسابی راه افتاد که جریان دادگاهیش هنوز ادامه داره اون هم به خاطر کتک خوردن شتربان بود که بدون هماهنگی و با کمال بی شرمی شترهاشو آورده بود تو رودبار و داشتند درختان مردم رو از تو خونه هاشون میخوردن!شتر که کم نمیاره ماشالله قدش دو سه متره حتی میتونه از اونور دیوار هر چی تو حیاط خونه تونه هم بخوره ...
به هر حال ... افرادی ناراحت شدند و شتربان کتک خورد ...
شتربان دید تو روستا نمیشه الان اومده چند جین شتر قد و نیم قد تو جاده رودبار رها کرده ...
مردم تو جاده امنیت ندارند آقایون حتی خودتون و خانوده هاتون هم امنیت ندارین ... چرا کاری انجام نمیدین؟
نکنه منتظرین مردم برن مثل دفعه قبل با شتربان صحبت کنن؟(کتک کاری)؟؟
آقای مسئول ... حتما داری پیش خودت میگی وظیفه من نیست...
پس وظیفه کیه؟
اگه اتفاقی برای مردم تو جاده بیفته مسئولیتش با شماست آقایان شورا و دهیار
اگه نمیتونین کاری انجام بدین و تو رودربایستی گیر میکنین بسپارین به یکی که جراتشو داره ...
به یکی میدون بدین که میتونه کاری بکنه ...
ناراحت نشینا ... منم وظیفمه اطلاع رسانی کنم البته به شیوه خودم
در پایان از کسانی که تمام فکرشان آبادانی رودبار هست تشکر میکنیم ، امید که خداوند اجرش را به آنها عطا بفرماید...
عید قربان امسال هم مثل سال های قبل به همراه قربانی و توزیع گوشت بین مردم رودبار صورت گرفت.
دست کسانی که این کارو انجام میدن درد نکنه.واقعا ممنونیم و بایستی از خیرین و افرادی که در این کارها دست دارند تشکر ویژه ای داشته باشیم.
اما بعضی ها در روز عید قربان یا روزهای دیگر بنا به دلایل مختلف کارهای خیر انجام می دهند حالا کی؟ بماند.اسمشو نگیم ثوابش کم نمیشه بهتره...
به هر حال دستشون درد نکنه ان شاءلله خدا قبول کنه...
اما بعضی وقتا آدم حرفایی میشنوه که خیلی ناراحت کننده است.
مثلا بعضیا گفتن من سال آینده برای مردم این روستا گوشت قربانی نمیدم امسال هم که دادم مجبور بودم و از این حرفا...
واقعا که!
مگه فکر کردی این کارو کردی برای مردم کردی؟(منظور قربانی کردنه)
نه خیر ، ثوابش گیر خودت میاد ...
حتی شاید اون گوشت های قربانی از طرف کس دیگه ای باشه و ایشون فقط یه واسطه بوده
به هر حال ... هر خانواده نیم کیلو گوشت گیرشون اومده که با یه حساب و کتاب سرانگشتی میشه تقریبا 12000 تومان.
حالا واقعا این گوشت ارزش منت گذاشتن سر مردم داشته؟!
کسی که چیزی به کسی بخشید منت سرش نمیذاره...
چندی قبل مثل اینکه استاندار هرمزگان طی توافقاتی با بعضیا اومدن و یه قسمت از استان هرمزگان رو جدا کردند و دو دستی تقدیم مقامات استان فارس کردند...خوب به هر حال اون موقع کسی خیلی خبر نداشت و تو مجلس به تصویب رسیده و تا این چند روزه که صدای مردم در اومده که ما خاکمونو به کسی نمیدیم ...
واقعیت ماجرا رو ببینین...
یه انتقاد:
مسئولین محترم هرمزگان ، اون موقع که داشتن کار تجزیه و تحلیل این استان رو انجام میدادن و تو مجلس و سایر نهادهای حکومتی به تصویب می رسوندن شماها کجا بودین؟؟؟ بله با شما نمایندگان هرمزگان هستیم ...
اما همینکه صدای مردم در اومده حالا دارین برای خودتون از حق و حقوق این مردم حرف می زنید؟
اگر مردم نمی اومدن تو خیابونا آیا شما اعتراضی داشتید؟؟
بعد این همه سر و صدای مردم هرمزگان ، نماینده های هرمزگان پا شدن و مصوبه فوق رو محکوم کردن... عجب ...
الحمدولله مصوبه فوق که قرار شد قسمتی از هرمزگان به فارس بدن رو فعلا در حالت تعویق گذاشتن امیدواریم که دیگه از این اتفاقای عجیب و غریب نیفته...
ان شاءلله
عجب دنیاییست,
آواز که سروده شد هرکس ساز خود را نواخت...
بیچاره من که ساز سکوتی را کوک کرده بودم
سکوتی که طناب دار را برایم بافته
آنهم به جرم توهین به مقدسات,
برای محبت به کافران,
برای آنکه در تاریکی صبح خیره به حماقتشان نگریستم...
_آنزمان که این جمله را به کسی گفتم همچون آهنی گداخته بر من غرید و گفت:
جمله بهر چه کس خواندی؟؟؟
نیشخندی زدم و گفتم:
این متن متعلق به کسی باشد که با شنیدنش بی تامل برافروخته شود
بی آنکه اندیشه کند برای سبب موجودیت چنین نگرشی...
_نالانم از جماعتی که مسوول آن بودند تا
از بدو بلوغ نارس
نطفه عشق را همواره عقیم بپرورانم
تا در روزهای دراز آینده نگهبان آنان بوده
بدون دلیلی برای سرباز زدن از حفاظتی که بر من واجب مقدر نشده...
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪
همیشه چیزایی که از دیگران میفهمیم آنچه که انها میخواستند بوده
وگرنه هیچ وقت نمیفهمیدیم از درونشان که چه بوده,
مخصوصا هرچه ساده تر و روراست تر به روزگار بی اعتنا بوده باشیم...
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪
با
توجه به بازگشایی مدارس و مشغله کاری زیاد ، وقفه ای در کار این وبلاگ
ایجاد شده است که سبب عدم انتشار مطالب و اخبار جدید رودبار شده است که
انشاءلله در آینده ای نزدیک رفع خواهد شد.
همچنان صبور باشید...
متشکرم
درمانگاه روستای رودبار بستک سال هاست که تاسیس شده است ، ولیکن با نگاهی اجمالی به فضای سبز این مکان عمومی برای همه معین و مشخص می شود که آقای عیسی عبدالله پور نگهبان و خدمتگزار درمانگاه ، چقدر برای این کار زحمت کشیده است و می شود گفت زندگیش را برای این مکان گذاشته تا حدی که الان حتی راه رفتن نیز برایش دشوار است ...
اما ما در قبال این فرد چه کرده ایم؟؟
آیا تاکنون یک تشکر خشک و خالی کرده ایم ؟؟
جا دارد اینجا از زحمات این فرد برای این مکان تشکر و قدردانی کنیم...
در ضمن عیسی هنرمند هم هست یعنی شعر میگه در واقع یک کتاب نوشته ولی خوب بنا به هر مسئله ای چاپش نکرده ، براشون آرزوی موفقیت می کنیم و ان شاءلله خداوند بهبودی کامل به ایشان عنایت بفرماید...آمین
برای مشاهده عکس های این پست به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
برای مدت دو سال ، این کار هر روز ادامه داشت . سقا
فقط یک کوزه و نیم آب را به خانه ارباب می رساند . کوزه سالم به موفقیت
خودش افتخا ر می کرد.
موفقیت در رسیدن به هدفی که به منظور آن ساخته شده
بود اما کوزه شکسته ، بیجاره از نقص خود شرمنده بود وا زاینکه تنها می
توانست نیمی ا زکا رخود را انجام دهد ، ناراحت بود . بعد ا زدو سال ، روزی
در کنار رودخانه، کوزه شکسته به سقا گفت: "من ا زخودم شرمنده ام و می
خواهم از تو معذرت خواهی کنم"
سقا پرسید:" چه می گویی؟ از چه چیزی شرمنده هستی ؟"
کوزه گفت : د راین دو سال گذشته من تنها توانسته ام
نیمی از کاری را که از عهده ام گذاشته شده است را انجام دهم ، چون شکافی
که د رمن وجود داشت ، باعث نشتی آب در راه بازگشت به خانه اربابت می شود.
به خاطر ترکهای من تو مجبو رشدی این همه تلاش کنی باز هم به نتیجه مطلوب
نرسیدی.
سقا دلش برای کوزه شکسته سوخت و برای همدردی گفت: از
تو می خواهم د رمسیر بازگشت به خانه ارباب ، به گلهای زیبا ی کنار راه
توجه کنی .
د رحین بالا رفتن از تپه، کوزه شکسته خورشید را نگاه
کرد که چگونه گلهای کنا رجاده را زندگی می بخشد و این موضوع، او را کمی
شاد کرد. اما د رپاین راه با زهم احساس ناراحتی می کرد. چون دید که بازهم
نیمی از آب نشت کرده است. برای همین دوباره از صاحبش عذ رخواهی کرد.
سقا گفت: من از شکافهای تو خبر داشتم و ا زآنها
استفاده کردم . من در کنا رراه گلهایی کاشتم که هر رو ز وقتی از کنا
ررودخانه بر می گشتیم، تو به آنها آب داده ای . برای مدت دو سال ، من با
این گلها، خانه اربابم را تزئین کرده ام .
" بی وجود تو ، خانه ارباب نمی توانست اینقدر زیبا باشد "
این دو نرم افزار از سایت بانک ملی و صادرات برای استفاده شما دوستان دانلود شده است...
نرم افزار همراه بانک ملـــــی ، حجم فایل 1.35 مگابایت
نرم افزار همراه بانک صادرات ، حجم فایل 1.35 مگابایت